سفر سیاوش

و چون آتش گرفت، از نو زاده شد

سفر سیاوش

و چون آتش گرفت، از نو زاده شد

مشخصات بلاگ




زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست..
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است...
خاموشی گناه ماست !

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۲/۰۸/۰۵
    ..
محبوب ترین مطالب

رنگ پریده

شنبه, ۲۹ تیر ۱۳۹۲، ۰۶:۳۳ ب.ظ
نور حق پیداست ، لیکن خلق کور
کور را چه سود پیش چشم نور ؟
ای دریغا از دل پر سوز من
ای دریغا از من و از روز من
که به غفلت قسمتی بگذاشتم
خلق را حق جوی می پنداشتم
من چو آن شخصم که از بهر صدف
کردم عمر خود به هر آبی تلف
کمتر اندر قوم عقل پاک هست
خودپرست افزون بود از حق پرست

خلق خصم حق و من ، خواهان حق
سخت نفرت کردم از خصمان حق
دور گردیدم از این قوم حسود
عاشق حق را جز این چاره چه بود ؟
عاشقم من بر لقای روی دوست
من هممواره ، هر دم ، سوی اوست
پس چرا جویم محبت از کسی
ای بسا شرا که باشد در بشر
عاقل آن باشد که بگریزد ز شر
آ
بنده ی تنهاییم تا زنده ام
گوشه ای دور از همه جوینده ام


  • سیاوش

نظرات  (۱)

ببار باران
من سفر کرده ایی دارم که یادم رفته است پشت سرش آب بریزم....



-----
آپم[گل][گل][گل]

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی