سفر سیاوش

و چون آتش گرفت، از نو زاده شد

سفر سیاوش

و چون آتش گرفت، از نو زاده شد

مشخصات بلاگ




زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست..
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است...
خاموشی گناه ماست !

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۲/۰۸/۰۵
    ..
محبوب ترین مطالب

  هرکه دلارام دید از دلش آرام رفت

                                                 چشم ندارد خلاص هر که در این دام رفت.

                             گر به همه عمر خویش با تو برآرم دمی

                                                     حاصل عمر آن دم است باقی ایام رفت

و سوختن تنها وظیفه ای است که سیاوش به آن مامور است.

و سوختن در دل این زمستان سرد ......

اصلا خودم خواستم سیاوش باشم، پس خود کرده را تدبیر نیست.

ولی یک چیز برای همیشه در دلم میماند؛ سیاوش چرا همچون ققنوس خاکستر میشوی و دوباره شکل میگیری!!!!!!!!!!!!!!!!!

مهتاب دوستیه که هیچ نشونی از خودش نذاشته.

ولی نظرش برای پست دیشب عین حقیقته.

اون شب واقعا نمیخواستم باور کنم، چون از بی عشق بودن میترسیدم.

ولی الان عاشق آدم های بهتری ام، آدم هایی که یه روز ندیدنشون دیوونه ام میکنه.

آدمهایی که دوستم دارند.


ممنون مهتاب از نظرت.

          

  زندگی ام، همچون سازم کوک نیست .....!!!
 
صدایش به دل نمی نشیند
 
هرج و مرجی بیش نیست....!!!
.  
.  
  اما سیگارم مطربیس
 
می نوازد
 
می رقصد
 
می میرد !!!!

فکر نمیکردم ازت گذشتن تا به این حد ساده باشه!
تازه دیشب فهمیدم ؛ دیشب که دیگه برام مثل گذشته ها نبودی؛ دیشب که ود و نبودت مهم نبود.
دیشب که با یکی دیگه خوش بودم ؛ دیشب که فهمیدم از تو آدم ترم هست.
دیشب که هراس و فرارت دیگه برام هیجان انگیز نبود؛ دیشب که من بودم و یه عالمه دل مشغولی که تو هیچ جای اون نیست.
فقط دیشب حسرت خوردم چرا چند سال از زندگیمو فقط به فکر تو بودم غافل از اینکه فراموش کردنت کمتر از 10 روز زمان میبرد.
وخوشحالم که سایه ات از زندگیم رفت!!!

  نمیدونی چه هوایی داره این دنیای بدون دنیا

  نمیدونی چه عشقی داره قدم زدن تو خیابونایی که تو تصورش نیستی!

  نمیدونی چه حالی ، امشب که میخوام از تو بگذرم.

  خیلی عالیه، امشب که میخوام دلموبذارم زیر پام خیلی عالیه!!

  یادته من بودم که میگفتم خدایکی – یار یکی!! اما وقتی یار بی مرامه، گور بابای یار؛

  یار میخوام چیکار.

  یکی رو میخوام یار خاطرم باشه نه بار خاطرم؛ اما تو شدی بار خاطرم!!

  این مدت نمیتونستم بیخیال شم؛ چون فکر میکردم تو هستی، کنارم نفس میکشی-

  تو کنارمی!!

  اما نه همش فقط یه توهمه، یه توهم فانتزی؛ یه توهمی که دوست دارم توهم

   قسمتی ازش باشی؛ یا بهتره بگم دوست داشتم

  آره سیاوش عوض شده ،سیاوش  دگرگون شده؛ میخواد بیخیال شه-

  بیخیال کسی که نفهمیده چقدر دوسش داره.

  میدونم کمتر از10 روز دیگه پیدات میشه، میدونم دوباره کابوس حضورت شروع میشه؛

  اما نه تو دیگه جایی تو دنیای من  نداری.

  تو یه خاطره ی دوری که به راحتی از کنارت میگذرم.

  ستاره همه ی آسمونا رو تجربه کردی، همه ی آسمونا رو چرخیدی

  و من کور بودم که ستاره های دیگه رو ندیدم - ستاره  هایی که به من نزدیکتر- روشتن ترن-

  درخشنده تر اند، ستاره هایی که مقیم آسمونای دیگه نمیشن، ولش نمیکنن، نمیرن.

  اما سیاوش میخواد ازت بگذره به همون سادگی که ازش گذشتی. تو که نمیخونی،

  اگرهم بخونی ، میخندی – اما دیگه جایی واسه خنده نیست.

  سیاوش خسته است، خسته از عشقی که به دوش میکشم.

  میخوام خاطره های خوب و بد گذشته رو باهم از بین ببرم.

  اصلا ستاره چیه؟؟ میخوام خورشید رو ببینم، میخوام خورشید همه ی دنیام باشه؛

  چیه فکر میکنی کسی اونقدر دیوونه نیست که خورشید من باشه؛ شاید.

  ولی خورشیدای زیادی بدون که ندیدمشون وحسرت اینو میخورم که 

  به یه ستاره فروختمشون؛ گرما شونو، درخشندگیشونو، بزرگی وسعتشونو،

  دیگه همه چیزو میخوام تموم کنم.

  سیاوش میخواد بگه ازت گذشته ، از همه ی دوست داشتنای مسخره ات،

  از همه خاطرات مثلا خوبی که بهشون میخندید و باهاشون زندگی میکرد.

  پیداشدنت بیشتر آزارم داد، غم دلمو بیشتر کرد؛

  اما اینبار میگذرم ازت. تو رو به خیر و مارو به سلامت.

  حلالت میکنم به خاطرهمه ی لحظه ای که میتونستم به چیزای دیگه فکرکنم،

  حلالت میکنم ستاره ای که دیگه دنیای من نیستی!!

چرا ستاره؟ چرا؟

چرا الان برگشتی درست موقع ای که میخواستم بیخیال همه ی بودنای خیالیت بشم!!

چرا حالا که خاطره ی رفتنت در حال زنده شدنه!

چرا حالا ؛ چرا بعد از 4سال و 11 ماه و 3 هفته!!

چرا ستاره ؟ چرا؟

نه بچه جان این بار سیاوش بزرگ شده نمیتونی با دلبری کردن خامش کنی.

اصلا ما ر ا به خیر تو امید نیست شر مرسان!!!



        عزیز دلم...

           عشق چیز عجیبی نیست....

               همین است که تو دلت بگیرد و من نفسم..