سفر سیاوش

و چون آتش گرفت، از نو زاده شد

سفر سیاوش

و چون آتش گرفت، از نو زاده شد

مشخصات بلاگ




زندگی آتشگهی دیرینه پا برجاست..
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر کران پیداست
ورنه خاموش است...
خاموشی گناه ماست !

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۲/۰۸/۰۵
    ..
محبوب ترین مطالب

از این شهر سفر باید کرد

چهارشنبه, ۲۶ تیر ۱۳۹۲، ۰۱:۵۰ ق.ظ

اصلا نمی دونم باید چکار کرد؟ باید گذشت یا اینکه تا آخر داستان پیش رفت. ستاک میگه از وسط قصه بیا بیرون ولی اگر از پشت خنجر بخورم چی؟

عقل ناقصم میگه برو ببین تهش چی میشه!   شاید دونفر همزمان میخواهند  ازت انتقام بگیرن؛ از کسی که مثل خار مغیلان همیشه مابین آنها بوده، هرچند همیشه از دور مراقبشون بودم!

شایدم به قول حورا یه مثلث عشقیه! ولی نکته این جاست که من جایی تو این مثلث ندارم.

شخصیت من بیشتر شبیه همون دایره ایست که هیچ گوشه ای از اون  دنج نیست وهمیشه حیران و سرگردانه!

اصلا خوبی به ما نیومده!!!!!!!

  • سیاوش

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی